:| کپشن^^
توی کارش موفق بود
عروس ک شد، قید کار کردن را زد.
چهار گوشه ی کار را بوسید به کل خانه نشین شد.
گفت: "شوهرش دوست ندارد کار کند."گفت:" خعلی کیف دارد بخاطر کسی ک دوستش داری خانه نشین شوی،
حتی اگر عاشق کارت باشی،
حتی اگر توی خانه ماندن را دوست نداشته باشی"
لبش میخندید اما چشم هایش نه!
غم چشم هایش را نمیتوانست قایم کند،.
این اخر ها هر وقت میدیدمش توی خودش بود. دلم میخواست ازش بپرسم برای ادم دیگری عوض شدن، چطور است، مزه دارد؟
بعد دیدم بهتر است ادم های غمگین را سوال پیچ نکنم.
چقدر خوب است یک نفر باشد
ادم ها را همان طوری ک هست دوست بدارد
قدش را، وزنش را، کارش را،
حتی دیوانه بازی هایش را...
#Asal
عروس ک شد، قید کار کردن را زد.
چهار گوشه ی کار را بوسید به کل خانه نشین شد.
گفت: "شوهرش دوست ندارد کار کند."گفت:" خعلی کیف دارد بخاطر کسی ک دوستش داری خانه نشین شوی،
حتی اگر عاشق کارت باشی،
حتی اگر توی خانه ماندن را دوست نداشته باشی"
لبش میخندید اما چشم هایش نه!
غم چشم هایش را نمیتوانست قایم کند،.
این اخر ها هر وقت میدیدمش توی خودش بود. دلم میخواست ازش بپرسم برای ادم دیگری عوض شدن، چطور است، مزه دارد؟
بعد دیدم بهتر است ادم های غمگین را سوال پیچ نکنم.
چقدر خوب است یک نفر باشد
ادم ها را همان طوری ک هست دوست بدارد
قدش را، وزنش را، کارش را،
حتی دیوانه بازی هایش را...
#Asal
۶۶.۶k
۲۰ مهر ۱۴۰۱